تیانجین شهر ساحلی کوچکی در نزدیکی پکن به شما مییاد که با قطارهای سریع السیر چینی در کمتر از 40 دقیقه قابل دسترس هست. البته از هتل ما باید یه مسیر طولانی تا ایستگاه قطار رو هم در نظر میگرفتیم که نهایت کمتر از یکساعت بعد به ایستگاه قطار رسیدیم.
با دنبال کردن تابلوهای راهنما، خیلی راحت صف خرید بلیط قطار رو پیدا کردیم و دقایقی بعد با کلی شور و اشتیاق نوبتمون شد. بعدشم با تلاش بسیار و بکار بردن زبون بین المللی اشاره و گوگل ترانسلیت به فروشنده حالی کردیم که بابا میخوایم بریم تیانجین و اونم اول همه پول خرید بلیط یکطرفه رو ازمون گرفت و بعد گفت خوب حالا پاسپورتتونو رد کنید بیاد! ما که انگار برق گرفته بودمون گفتیم که بابا مگه میخوایم بریم خارج! پاسپورت واسه چی؟ اما این چینیها خیلی زبون نفهمنن و کلا چون تو سیستم اطاعت محض از دستورات بزرگ شدن، هیچ رقمه جا نداری تا چونه بزنی و ما هم که پاسپورتمونو تو هتل جا گذاشته بودیم و حالا حسابی حالمون گرفته شده بود، دست از پا درازتر پولمونو پس گرفتیم و کلی حسرت به دل این تیانجین وامونده شدیم!
شیوه عبادت هم در نوع خودش جالبه! بطوریکه زائرین متعصب با هر شکل و ظاهر متفاوت هرکدومشون یه زنبیل پر چوب عود در دست دارن و وقتی وارد میشن در هر مرحله و هرحیاط یک آتشدان قرارداره که چند تا دونه از اون عودها رو داخل مجمر میاندازن!
دیوار چین
با طلوع آفتاب دیگه حالا نوبت به بازدید از شگفت انگیز ترین مکان توریستی چین یا همون دیوار معروف چین رسیده بود. شرح افسانهها و اغراقهای مربوط به این دیوار عظیم اونقدر زیاده که طبق گفته توریستهای
تور چینعملا برخی از اونا مثل امکان دیدن دیوار چین از ماه و یا اینکه این دیوار جزو عجایب هفتگانه جهانه همچنان به عنوان اشتباه مصطلح در برخی جاها روایت میشه.
تکمیل دیوار چین از دوهزار سال پیش تا همین حدود 400 سال قبل طول کشید و برخلاف تصور این دیوار نتونست سدی در مقابل حمله چنگیزخان مغول به حساب بیاد و او با دور زدن دیوار چین رو هم از تاخت و تاز خودش بی نصیب نکرد و اونطور که چندماه قبل تو یکی از برنامههای مستند میگفتن بازماندگان نسل این آقای چنگیز خان که ماشالله از نگاه تعدد زوجات حسابی اهل خونه و خونواده بوده اکنون به بیش از 32 میلیون نفر در سطح منطقه شرق آسیا میرسه!